از
بازداشت محمد
حبیبی تا
تجاوز به دانش
آموزان
✍هادی
سالاری
خبر
اتفاق مدرسه
معین و تجاوز به
دانش آموزان
پسر حیرت
همگان را برانگیخته
است. حیرتی
احساسی و
کوتاه مدت، که
چند صباحی بعد
به فراموشی
سپرده میشود
درست مانند
اتفاقات
مشابه گذشته. این اتفاق
نه اولین ازین
نوع اتفاقات
است و نه
آخرین خواهد
بود. آنچه
اکنون بیش از
همه اهمیت
دارد حمایت از
دانش آموزان
آسیب دیده است
و پیشگری از
رویداد موارد
مشابه در
آینده.
اما
چگونه
میتوانیم کودکمان
را در برابر
بیماران جنسی
جامعه مقاوم
کنیم؟
دقیقا
در همین جاست
که لزوم ' آموزشهای_جنسی'
از دوران
کودکی معنا
پیدا می کند.
چه
جایی بهتر از
مدارس و مهد
کودک ها که در
آن افراد
آموزش دیده
این آموزشها
را به صورت
علمی به
کودکان تعلیم
دهند.
این
دقیقا موضوعی
است که محمد_حبیبی
معلم در بند
سالها قبل
بارها و بارها
از لزوم آن
سخن گفته بود؛
معلمی که به
جرم عدالت
خواهی اکنون
در زندان در
کنار کسانی
است که جرم و
جنایتشان و
عامل زندان
بودنشان
معلول عدم
توجه به
اندیشه های افرادی
چون
محمد حبیبی
است.
اما
متاسفانه به
جای توجه به
افرادی همچون
او و بها دادن
به این افراد،
محمد حبیبی را
به بدترین شکل
ممکن و با
خشونت برنامه
ریزی شده
بازداشت کردند.
طنز
تلخ ماجرا در
اینجاست
درمانگر و
معلولِ یک
پدیده واحد هر
دو زیر یک سقف
و در یک بند و
هر دو مجرم!!
............................................................................
فقدان
آموزش های
جنسی در مدارس
ایران
ایدز
درکمین دانش
آموزان
محمد
حبیبی
همچون سال های گذشته ،امسال
نیز خبرهای
متعددی
پیرامون
مسائل آموزش
وپرورش
ومدارس ایران
روی تلکس
خبرگزاری ها
قرار گرفت و
توجه
کارشناسان را
به خود جلب کرد.اما
خبری تلخ
وتکان دهنده
که انتظار می
رفت توجهات
بیشتری را به
خود جلب کند
،با تلاش
مسئولان
آموزش وپرورش برای
پنهان کاری به
زودی از دایره
توجهات رسانه
ای
خارج شد. روز
۱۹ اردیبهشت
ماه ، مردی
۳۳ ساله، ناظم
یک مدرسه
ابتدایی
پسرانه در
شهرک دانشگاه
تهران به
اتهام آزار و
اذیت جنسی یکی
از دانشآموزان
بازداشت
شد.پدر و مادر
دانشآموز
یاد شده در
شکایتشان به
دادگاه گفته
بودند که
متوجه تغییر
رفتار پسرشان
شدهاند:
«پسرمان دانشآموز
مقطع ابتدایی
است. چند روز
بود که رفتار پسرمان
تغییر کرده
بود. به این
تغییر رفتار
او مشکوک شده
و پس از صحبت
با پسر خود
متوجه شدیم که
او از سوی ناظم
مدرسه مورد
آزار و اذیت
قرار گرفته
است.» پس از
مدتی روشن شد
که موضوع به
تنها یک دانشآموز
ختم نمیشود.
به دنبال
بازداشت
ناظم، پدر و
مادرهای دیگری
نیز به دادگاه
شکایت کردند و
برخی نیز به سراغ
انجمن حمایت
از حقوق
کودکان و
وزارت آموزش و
پرورش رفتند.
پس از آن بود
که موارد
بیشتری از
آزار جنسی
کودکان بوسیله
این ناظم سی
وساله فاش
شد.و در ادامه
خبر تجاوز به
دانش آموزان
در مدرسه
ابتدایی دیگری
درتهران مورد
تایید
مسئولان
آموزش وپروش قرار
گرفت. (۱)
اگر چه
مواردی از
تجاوز جنسی به
کوکان در محیط
های آموزشی
امری نادر و
صرفا منحصر به
مدارس
ایران نیست
،اما در بطن
این خبر تکان
دهنده دونکته
حایز اهمیت به
چشم می
خورد.مورد اول
به نوع واکنش
مسئولان
اموزشی به
فاجعه اتفاق
افتاده بود
–که در ادامه به آن
خواهیم
پرداخت- ومورد
دوم نوع واکنش
کودکان دانش
آموز در مواجه
با برخوردهای
نابهنجار
ناظم مدرسه
بود که حکایت از مشکل
عمده ی دیگری
درساختار
آموزشی کشور
دارد. وآن
فقدان
آموزشهای
جنسی مناسب در
مدارس کشور
است.بطوریکه
کودکان
قربانی در
مورد ذکرشده از
اولی ترین
آموزشهای
لازم پیرامون
حفظ حریم
خصوصی خود نیز
برخورد دار
نبوده اند. یکی از
اعضای
کمیته حقوقی
انجمن حمایت
از حقوق کودک
که با دانش
آموزان این
مدرسه
ابتدایی گفتگو
کرده است ،
واکنش
دانش آموزان
به اقدامات
نابهنجار ناظم
مدرسه را چنین
شرح می دهد:
«ما
با بعضی از
این بچهها
صحبت کردهایم.
آنها میگویند
بعضی همکلاسیهایشان
را در قسمتی
از مدرسه دیدهاند
که ناظم مدرسه
درحال تجاوز
به آنهاست ولی
چون این بچهها
نمیدانستند
که او چه کار
میکند، اینطور
تعبیر کردهاند
که ناظم
همکلاسیشان
را تنبیه میکند.»(۲)
این
درحالی است که
معمولا در
کشور های
پیشرفته
صنعتی دانشآموزان
از حدود ده
سالگی با این
مسائل آشنا میشوند
و مدارس
مسئولیت اصلی
آموزشهای جنسی
دانش آموزان
را برعهده
دارند. در این
کشورها
تلاش میشود
با طرح علنی
این مسایل در
سطح جامعه،
حساسیت در این
زمینه را بالا
برند و همزمان
با بالا بردن
آگاهی کودک تا
حدی قدرت دفاعی
کودک در مواجه
با خطررا افزایش
دهند. در واقع در این
کشورها مدارس
وآموزشهای
رسمی
نقشی کلیدی
در شخصیت سازی
و آماده سازی
فرد برای حضور
در اجتماع ایفا
می کنند.
بنابر تعاریف
علمی آگاهی
بخشی در زمینه
مهارتهای
زندگی از جمله
وظایف و اهداف
نظامهای
آموزشی در
سرتاسر
دنیاست و
آموزش مسائل
جنسی به
کودکان و
نوجوانان از
مهمترین جنبه
های این آگاهی
بخشی است . ولی
متاسفانه
بدلیل مشکلات
فرهنگی
واجتماعی از
یکطرف و
ناکارآمدی
سیستم
آموزشی از
سوی دیگر از
این آموزشها
در مدارس
ایران خبری
نیست. علاوه
بر آن واکنش
مقامات مسئول
در مواردی
همچون فاجعه مدرسه
ابتدایی شهرک
دانشگاه ،به
جای روشنگری و
حمایت از قربانیان
،تحت فشار
قراردادن
خانواده ها برای
جلوگیری از
آگاهی رسانی
بیشتر
است.همانطور
که عضو هیات
مدیره انجمن
حمایت از
کودکان اشاره
می کند، «در
چنین مواقعی
وزارت آموزش و
پرورش تمام
تلاش خود را
میکند که این
مسائل لاپوشانی
شود و خیلی در
جامعه درز
پیدا نکند در
حالی که اگر
این وقت را
برای آموزش و
پیشگیری
والدین و دانش
آموزان خرج
کند شاید
نتیجه بهتری
حاصل شود».(۳)
از طرف
دیگر در حالی
که باید در
مدارس
مشاورینی
وجود داشته
باشند که دانش
آموزان هنگام
مشکل به آن ها
رجوع کنند اما
در مقاطع
دبستان هیچ
مشاوری برای
کودکان وجود
ندارد.و با
وجود همه
کاستی ها و
کمبودها ،از
هرگونه
همکاری با
فعالین مدنی و
نهادهای غیر
دولتی در
مسائل این
چنینی
خودداری می شود.از
نظر مسئولان
آموزشی جای
آموزش مسایل
جنسی در مدرسه
نیست!! به باور
معاون پرورشی
و فرهنگی وزیر
آموزش و پرورش
در دولت
روحانی «در
ایران نمیتوان
مسائل مربوط
به امور جنسی
را در کتابها
آورد یا
مستقیم به
دانشآموزان
آموزش داد،
بلکه باید
فکری به حال
آموزش
خانوادههای
دانشآموزان
کرد» وی در
توجیح
اتخاذ چنین
رویکردی در آموزش
و پرورش نسبت
به آموزشهای
جنسی می گوید :
«ببینید! کشور
ما جمهوری
اسلامی ایران
است؛ نه غربی
است و نه
اروپایی. هزار
جا مدعی آموزشهاییاند
که ما در
مدارس میدهیم.
مثلا سازمان
پژوهش چند وقت
پیش درباره پیشگیری
از ایدز به
میدان آمد و
شروع به دادن
آموزشهایی
کرد ولی
بلافاصله صدای
خیلیها از
نقاط مختلف
بلند شد و
گفتند یعنی چه
و چه دلیلی
وجود دارد که
چنین آموزشهایی
وجود داشته
باشد.
بنابراین اینطور
نیست که مثلا
ما آموزشهای
مربوط به حق
بدن دانشآموزان
را در جزوههایی
چاپ کنیم و به
تیراژ
میلیونی هم
برسانیم و
بتوانیم راحت
کارمان را پیش
ببریم. از نظر
من این بیشتر
از آنکه به
آموزش و پرورش
مربوط باشد به
فضای اجتماعی
ما مربوط
است».(۴)
این در
حالی است که
بنابر
آمارهای رسمی
هرساله
شاهد افزایش
میزان روابط
جنسی در میان
دانش آموزان
مدارس هستیم.
مرکز پژوهشهای
مجلس در آخرین
گزارش خود در
سال جاری
آمارهای
تکان دهنده ای
در این زمینه
ارائه کرد.این
مرکز با
انتشار گزارشی،
از تحقیق بر
روی ۱۴۱ هزار
و ۵۵۵ دانش آموز
خبر داد که بر
اساس آن ۱۷.۵
درصد دانش
آموزان همجنسگرا
بودهاند و ۷۴
درصد نیز با
جنس مخالف
رابطه جنسی داشتهاند.بر
اساس این
تحقیق، ۸۰ درصد
دختران مورد
پرسش در چند
دبیرستان
دخترانه
تهران گفتهاند
که رابطه با
جنس مخالف را
تجربه کردهاند.همین
گزارش از کاهش
سن روسپیگیری
به ۱۵ سال
حکایت دارد.از
سوی دیگر معاون
ساماندهی
امور جوانان
وزیر ورزش و
جوانان، ۲۱
اردیبهشت
امسال نیز
گفته بود که
بر اساس گزارشهای
آموزش و
پرورش، ۴۰
درصد دانشآموزان
رابطه با جنس
مخالف را از
۱۴ سالگی شروع
کردهاند.(۵)
ارائه
چنین آمارهای
نگران کننده
ای در شرایط فقدان
آموزشهای
جنسی در مدارس
،خبر از واقعه
هولناک دیگری
می دهد.در
چنین شرایطی
رشد وگسترش
بیماریهای
مقاربتی و از
جمله بیماری
ایدز در میان
دانش آموزان
دور از انتظار
نیست.در حالی
که بنابر نظر
کارشناسان
الگوی انتقال
ایدز در ایران
به سمت روابط
جنسی
در سالهای
اخیر حرکت
کرده است،
بنابر نظر یونیسف
،در ایران
آمار آگاهی از
ایدز در مدارس
ایران کمتر از
۲۰ درصد
است.بنابر
نظر
رییس دفتر
یونیسف در
ایران ” بر
اساس مقالهای
که وزارت
بهداشت در سال
۲۰۱۰ انجام
داده است، ۱۶
درصد
نوجوانان
دختر و ۲۰
درصد نوجوانان
پسر، راه
انتقال HIV /
ایدز را میدانند.
بنابراین ۸۰
درصد
نوجوانان
کشور ایران از
راههای
انتقال HIV /
ایدز بیاطلاع
هستند.” این آمار
که ظاهرا
دولتی هم
هستند، نشان
می دهد نسل آینده
ایرانیان
دانشی برای
پیشگیری از
ایدز ندارد.(۶)این
درحالی است که
تمام هشدارها
ی جهانی حداقل
در یکی دو سال
گذشته برای
مصون نگه داشتن
کودکان و
نوجوان از HIV/ایدز
بوده است.
بنابر گزارش
دیگری آمارها نشان میدهد
یکی از دلایل
بالا بودن
درصد شیوع HIV/ایدز
در کودکان
خیابانی
پایین بودن
آموزش های
مرتبط با ایدز
و البته
مهمتر، مواد
مخدر در نظام
آموزشی ایران
است. چه اینکه
بیشترین نقش در
انتقال
بیماری ایدز
در میان
کودکان خیابانی
، سرنگ های
تزریقی
معتادان
بوده
است.(۷)
درحالی
که کارشناسان
معتقدند عدم
آگاهی و شناخت
از جمله
مهمترین
عوامل ابتلا
نوجوانان به
بیماری ایدز است، نظام
آموزشی ایران
«شجاعت» وارد
شدن به چنین
مسایل حیاتی
که
مربوط به
امروز و آینده
جوانان است را
ندارد و اگر
مدرسه به این
مسایل
نپردازد، راه
دیگری وجود ندارد
که بتوان به
شکل علمی و از
طریق گفتوگو
با نگاهی باز،
انتقادی و با
فاصله به آن پرداخت.
در نتیجه به
نظر می رسد در
چنین شرایطی خطر
ابتلا به ایدز
در کمین
بسیاری از
دانش آموزان
است .
شنبه ۴ بهمن
۱٣۹٣
فهرست
یادداشتها:
1- www.entekhab.ir
2- www.dw.de
3- www.dw.de
4- www.khabaronline.ir
5- www.radiofarda.com
6- www.khabaronline.ir
7- www.khabaronline.ir
.....................................................
اخبار
ضدونقيض
درباره آزار و
اذيت دانشآموزان
در يک مدرسه
غيرانتفاعي
زنگ
آزار
شهرزاد
همتي
فيلمها
از زواياي
مختلف در شبکههاي
اجتماعي ميچرخد.
صداي
فريادهاي
مادران و صورت
بيحسوحال
متهم و جو
متشنج در سالن
آمفيتئاتر
مدرسه، با
صداي مادري را
که رسا از حق فرزندش
دفاع ميکند،
بارها بالا و
پايين ميکنيم.
ماجرا،
ماجراي مدرسهای
غیرانتفاعی
است و ادعا،
ادعايي است
بسيار وحشتناک.
ميگويند بچههاي
مدرسه که يکي
از بهترين
مدارس منطقه
دو تهران است،
آزار جنسی
دیدهاند.
خبرها اول از
يک رسانه
داخلي منتشر
شد و بعد
ابعاد گستردهتري
پيدا کرد؛ آنقدر
بزرگ و بزرگتر
شد تا کلافي
سردرگم و گرهخورده
روي زمين ماند
که وقتي با
مادر چند نفر از
دانشآموزان
مدرسه تماس ميگيريم،
جز دشنام چيزي
عايدمان نميشود.
آنها ميگويند
هدفشان از
رسانهايکردن
ماجرا احقاق
حق دانشآموزان
مدرسه بود؛
اما حالا با
بزرگترکردن
بيشازپيش
ماجرا، آنها
تصميم به سکوت
گرفتهاند. تراژدي
را ميشود در
دو خط خلاصه
کرد؛ معلم 28ساله،
متأهل و داراي
يک فرزند سهساله،
جزء محبوبترين
معلمان
مدرسه، حالا
به اتهام آزار
و اذيت دانشآموزاني
که چون جان او
را دوست داشتهاند،
زنداني است.
گفته ميشود
معلم با ارسال
فيلمهاي
پورنو به دانشآموزان
متوسطه اول
اين مجتمع
آموزشي (يعني
دانشآموزان
پايه هفتم،
هشتم و نهم) و
همچنين دستمالي
آنها و خوردن مشروبات
الکلي با آنها
متهم به
برقراري روابط
خارج از عرف
است و همچنين
دانشآموزان
را وادار به
برقراري
ارتباط جنسي
با يکديگر
کرده. مسئلهاي
که گويا با چککردن
ساعت يکي از
دانشآموزان
(اپل واچ) از
طرف پدر دانشآموز
و ديدن فيلمي
مستهجن لو ميرود
و بعد ابعاد
گستردهتري
پيدا ميکند.
پيگيري
ويژه
اما
چيزي که مهم
است، شايد اين
باشد که هنوز
زواياي قضيه
براي خود
والدين نيز
روشن نيست؛ اما
آنها اشد
مجازات براي
متهم، تعطيلي
مدرسه و توديع
خسارت از
آموزشوپرورش
را حقوق مسلم
خود ميدانند.
بلافاصله پس
از رسانهايشدن
اين اتفاق
رئيس مرکز
اطلاعرساني
و روابطعمومي
وزارت آموزشوپرورش
به پيگيري
اتفاق پيشآمده
تأکيد کرد.
مرتضي نظري
درباره
اقدامات آموزشوپرورش
در ماجراي
آزار و اذيت
جنسي تعدادي
از دانشآموزان
يکي از مدارس
پايتخت اظهار
کرد: هر
اقدامي که
لازم باشد،
براي دفاع از
حقوق دانشآموزان
اين مدرسه
انجام خواهيم
داد و آموزشوپرورش
با حساسيت
ويژهاي اين
مسئله را
بررسي ميکند.
او افزود:
وزارت آموزشوپرورش
در بالاترين
سطح ممکن و با
استفاده از تمام
ظرفيتهاي
قانوني،
قضائي و حقوقي
موضوع را
بررسي ميکند
و با قصور و
تقصير
مسئولان
مرتبط اين
ماجرا در هر
سطحي که محرز
شود، اقدام
قاطع انجام
خواهد داد و
به افکار
عمومي تضمين
ميدهيم که به
خاطر برهمخوردن
آرامش
خانوادهها
به دليل تخطي
يک نيروي آزاد
و غيررسمي
کوتاه نميآييم.
چون ابعادي از
مسئله نياز به
اعلام نظر مراجع
قضائي، حقوقي
و روانکاوان
دارد، بايد ابعاد
موضوع مشخص و
محرز شود تا
نتايج پيگيريهاي
خود را به
صورت مستمر از
طريق رسانهها
منعکس کنيم،
البته در اين
ماجرا تا حد
بسيار زيادي
کوتاهي، تعلل
و بيتفاوتي
مدير و مؤسس
مدرسه محرز و
پرونده مدرسه
در شوراي
نظارت در حال
بررسي است.
نظري بيان کرد:
آموزشوپرورش
شهر تهران بهطور
ويژه در اين
زمينه فعاليتهاي
حقوقي،
بازرسي و
پيگيري قضائي
را انجام ميدهد.
همچنين وزير
آموزشوپرورش
در حکمي به
بازرس ويژه
وزارتي
درباره رسيدگي
به ماجراي
آزار و اذيت
دانشآموزان
مدرسهاي در
منطقه دو
تهران را
ابلاغ کرد.
وزير آموزشوپرورش
در ابلاغ اين
حكم به بزرگيزاده
با اشاره به اتفاق
بسيار شنيع
انجامشده در
يکي از
واحدهاي
آموزشي منطقه
دو تهران از
او خواست تا
ضمن مراقبت در
تسريع پيگيريها،
با فوريت و
اولويت، همه
عوامل مرتبط
با اتفاق
یادشده از
ابتدا تاکنون
را با گروهي
از صاحبنظران
موضوع بررسي
دقيق کرده و
هرگونه مسامحه
احتمالي در
هريک از
واحدهاي
سازماني
متبوع را که موجب
بروز آن شده
است، سريعا
گزارش كند.
مدرسه
گران و
خوشنام!
سه
شماره تلفن به
دستمان رسيده
که نام صاحبان
آنها را نميدانيم؛
اما ميدانيم
از والدين
دانشآموزان
مدرسه مورد
نظر هستند.
اولين شماره
تلفن را ميگيريم
و خانمي
عصباني گوشي
را برميدارد
و ميگويد: «خانم،
من نميدانم
شما چقدر در
جريان اين
موضوع هستيد.
از ديروز تا
حالا فضاي
مجازي از اين
ماجرا منفجر شده
و الان
خانوادهها
درگير مشکلات
روحي شدهاند
و آنقدر
کامنتها
وحشتناک بود و
به بچههاي ما
توهين کرده
بودند که همه
ما دچار حمله عصبي
شدهايم. من
اصلا مشکلي با
رسانهايشدن
ماجرا ندارم و
خودم از
موافقان
رسانهايشدن
بودهام؛ ولي
تصميمي که
گرفته شده،
اين است که
اصلا مصاحبهها
را بايکوت
کنيم. الان هم
هيچ کاري
نکنيد، الان
خانوادهها
دل خوشي از
خبرنگاران
ندارند و آنقدر
حال بدي از
اتفاقات اين
چند روز و
واکنش رسانهاي
دارند که
ترجيح ميدهند
فعلا سکوت
کنند. آموزشوپرورش
هم بهشدت
پيگير اين
اتفاقات است.
از طرفي اخبار
منتشرشده ضدونقيض
است و تعداد
بچههايي که
آزار شدهاند،
هم اشتباه درج
شده».
دومين
شماره تلفن هم
ترجيح میدهد
سکوت کند و ميگويد
آنها تنها در
انتظار گرفتن
حق بچههايشان
بودهاند؛
اما حالا بچهها
و خانوادهها
به خاطر چند
اشتباه در
مظان اتهام
قرار گرفتهاند.
مدرسه در يکي
از فرعيهاي
خيابان حضرت
ابوالفضل
بلوار
مرزداران است،
يک مجتمع
آموزشي بزرگ و
غيرانتفاعي و
مشهور که به
گفته اهالي
محل خيليها
آرزو داشتهاند
در آن مدرسه
درس بخوانند.
بالاي سردر
مدرسه دوربينهاي
مداربستهاي
نصب شده که
گويا در چند
وقت اخير خيلي
به کار
مسئولان
مدرسه
نيامده، اما
فضاي مدرسه
آرام است و
خبري از
هياهوهاي
منتشرشده در
روزهاي اخير
نيست. پيرمردي
در کمرکش کوچه
ايستاده و مدرسه
را نگاه ميکند،
از او سؤال ميکنم
که چقدر
درباره مدرسه
ميداند و او
ميگويد پسرش
زمان مديريت
آقاي «م» اينجا
درس ميخوانده،
حدودا پنج سال
پيش و حالا از
شنيدن خبرها
در کانالهاي
تلگرامي وحشت
کرده و آمده
تا ببيند اين
اتفاق براي
بچههاي دورههاي
تحصيلي قبلي
مدرسه هم افتاده
يا نه. از پلههاي
مدرسه بالا ميروم،
دو نگهبان با
پيراهن
مردانه آبي
جلوي در نشستهاند،
به بهانه ثبتنام
فرزند وارد
مدرسه ميشوم
و ميگويند
اتاق معاون
آموزشي طبقه
بالاست. بالا
هم خبري نيست،
فضا آرام و به
دور از
هياهوست و شبيه
همه مدرسههايي
است که سعي ميکنند
بهتر از بقيه
باشند، روي يک
ديوار بنري بزرگ
نام شاگردان
ممتاز مدرسه و
معدلشان درج شده.
دفتر معاون
آموزشي هم
آرام است اما
کسي آنجا
نيست. از يکي
از کارمندان
درباره نحوه
ثبتنام سؤال
ميکنم و او
ميگويد بعد
از دو مرحله
مصاحبه
درباره ثبتنام
به ما اطلاع خواهند
داد. هيچ
مسئله
غيرعادياي
در مدرسه به
چشم نميخورد.
داخل کوچه ميروم
و از چند خانه
درباره
اتفاقات اخير
سؤال ميکنم،
ساکنان محل ميگويند
مدرسه جزء
خوشنامترين
مدارس است و
آدمهاي
پولدار منطقه
فرزندانشان
را در مدرسه
ثبتنام ميکردند
و از شنبه تا
دوشنبه مدرسه
شلوغ بوده و
حتي يکي از
خانوادهها
ميخواسته
مدرسه را آتش
بزند... دوباره
داخل مدرسه ميشوم،
تا مشخص شود
هنوز اقدام به
ثبتنام ميشود
يا خير. از
نگهبان
درباره هزينههاي
ثبتنام ميپرسم
و او مرا به
امور مالي
ارجاع ميدهد،
به گفته مسئول
مالي مدرسه،
هزينه ثبتنام
در مدرسه براي
پايه هفتم سال
گذشته حدود 9 ميليون
تومان بوده که
براي سال جديد
20 درصد افزايش
پيدا خواهد
کرد، اين
هزينه فارغ از
هزينه ناهار و
سرويس است و
براي آن نيز
جداگانه بايد
حدود شش
ميليون
پرداخت شود.
فرم ثبتنام
را ميگيرم و
از مدرسه خارج
ميشوم.
افسار
از دست ما در
رفته
ساعت
يك ظهر، پدر
يکي از دانشآموزان،
همان پدري که
قصد آتشزدن
مدرسه را
داشته، به
دعوت ما به
روزنامه «شرق»
ميآيد. او
درباره
اتفاقات آرام
و شمرده صحبت
ميکند،
خونسرد به نظر
ميرسد، اما
ترجيعبند
حرفهايش يک
چيز است، او
ميگويد: آن
مدرسه بيش از 150
دانشآموز در
مقطع متوسطه
اول داشته
است. اين
اتفاق در
متوسطه مقطع
اول افتاده و
هنوز هم
جزئيات آن
براي ما مشخص
نيست. خود من
با پسرم صحبت
کردم و حتي او
را نزد روانکاو
بردم، براي
پسر من آسيب
در حد نشاندادن
فيلمهاي
مستهجن و دادن
مشروبات الکلي
بوده، آقاي «ح»
با چند تا از
دانشآموزان
اقدام به
کشيدن سيگار
ميکرده، اما
در بعضي از
بچهها گويا
اين آسيب جديتر
بوده، گويا
وادار به
برقراري
رابطه جنسي بين
بچهها ميکرده،
ما تصميم به
رسانهايکردن
اين ماجرا
گرفتيم تا
پشتمان خالي
نشود، اما
الان ظاهرا افسار
از دست ما در
رفته و همه ميگويند
کاش آنقدر
مسئله رسانهاي
نميشد. پدر
اين دانشآموز
در پاسخ به
اين سؤال که
آيا از کادر
آموزشي اين
مدرسه تا پيش
از اين اتفاق
راضي بودهاند،
ميگويد: من و
مادر پسرم
متارکه کردهايم
و پسرم نزد
مادرش زندگي
ميکند، پس از
متارکه با
اينکه محل
زندگي پسرم از
مدرسه دور شد،
اما چون ما از
کادر آموزشي
رضايت نسبي
داشتيم،
مدرسه را
تغيير نداديم.
من براي ثبتنام
پسرم در پايه
هشتم حدود 16
ميليون تومان
هزينه کردهام.
اما در سالهاي
گذشته مدرسه
فقط به سمت
پولدرآوردن
رفت، در واقع
در ابتداي امر
بود که مدرسه
براي جذب
مشتري کادر
آموزشي مجرب
آورده بود.
این مدرسه در
تهران شناختهشده
بود، اما در
سالهاي
گذشته
ميانگين سني
معلمان پايين
آمد و اين
اتفاقها هم
افتاد.
از
خانواده دانشآموزان
براي کسب
اطلاع دعوت
شده، آنها مصر
به ادامه اين
پرونده هستند.
او تأکيد ميکند:
به گفته بچهها
حداقل هفتهاي
دو بار اين
معلم که معاون
آموزشي بوده،
با بچهها در
محیطهای
داخلی مدرسه
مشروبات
الکلي مصرف ميکرده،
بچههاي
قلدرتر مدرسه
به او نزديک
ميشدند و
برايش کشيک ميدادند.
او از طريق
نرمافزار
ويسپي براي
دانشآموزان
فيلمهاي
مستهجن ارسال
ميکرده، اما
ما نميدانيم
که بين آنها و
بچهها چه
گذشته است.
روز اول خود
معلم به اين
اقدامات
اعتراف کرده
ولي حالا کلا
زير ماجرا
زده. او ادامه
ميدهد: من
روز اول آنقدر
عصبي بودم که
بنزين ريختم
تا مدرسه را
آتش بزنم، چون
احساس ميکنم
آنها فقط
دنبال ماستماليكردن
اتفاق بودند.
خواسته ما به
برکناري اين معلم
ختم نميشود،
بچههاي ما
الان بخواهند
از اين مدرسه
به هر مدرسهاي
بروند با انگهاي
بدي از مدارس
طرد ميشوند،
اين مدرسه
بايد تعطيل
شود و آموزشوپرورش
بايد به ما
نامه بدهد که
بچههايمان
را در يک
مدرسه ثبتنام
کنيم. به گفته
اين پدر، معلم
مربوطه جزء محبوبترين
معلمان مدرسه
است و با طرح
نقشه رفاقت با
دانشآموزان
به آنها نزديک
شده، همچنين
گلايه او از
کادر مدرسه،
عدم کنترل
درست اتفاقات
است. او ميگويد:
ما به بچههايمان
تلفن همراه
نميداديم،
اما هميشه
تلفن همراه
معلمهاي
جوان مثل معلم
پرورشي که يک
بچه 18، 19 ساله است
و همين آقاي
«ح»، دست بچههاي
ما بود. بچههاي
ما مدام با
اين مردان
جوان تنها
بودند. از طرفي
اين آقا اتاق
جدا نداشته،
مگر ميشود
مدير مدرسه
متوجه
رفتارهاي او
نشده باشد؟
انحلال
مدرسه
فاطمه
سعيدي، عضو
کميسيون
آموزش مجلس
شوراي اسلامي،
در گفتوگو با
«شرق»، ضمن
ابراز تأسف از
حادثه پيشآمده
ميگويد:
«گذشتن از
فيلترهاي
آموزشوپرورش
براي ورود به
مدارس کار
آساني نيست، اما
مسئله اصلي
اين است که
گزينش آموزشوپرورش
شامل تستهاي
دقيق و بسيار
مهم رواني نميشود.
بهجاي
پرسيدن
سؤالات شخصي و
سرککشيدن به
زندگي مردم
توسط حراست،
برويد ببينيد
چگونه يک
بيمار رواني
در مدرسه ۱۶
دانشآموز را
مورد آزار
جنسي قرار ميدهد؟
چندبار بايد
خبر آزار و
تعرض و کتکخوردن
بچههايمان
را بشنويم تا
تصميم بگيريم
يک فکر اساسي
بکنيم؟ مردم
از ما سؤال ميپرسند
چرا چنين
موجودات
بيماري بايد
بتوانند وارد
مدرسه شده و
با بچههايشان
در ارتباط
باشند؟ وزارت
آموزشوپرورش
چقدر روي
سلامت رواني
کساني که
گزينش ميشوند
حساس است؟» وي
افزود: «اينکه
معلم پاسخ سؤالات
بعضا نامربوط
گزينش را
بداند مهمتر
است يا اينکه
پيش از ورود
به مدرسه يک
تست سلامت
روان دقيق و
کامل بدهد؟
اگر مدرسه جاي
امني براي بچهها
نباشد پس کجا
امن است؟
هربار تعرضي
به يکي از
کودکان اين
کشور ميشود
همه حساس ميشوند،
تذکر ميدهند
و خواستار
مجازات براي
عاملان ميشوند.
قاتل ستايش را
اعدام کرديم.
آيا باعث شد
که ديگر اين
فجايع تکرار نشود؟
چندبار قرار
است اين نوع
اتفاقها رخ
دهد تا ما
متوجه لزوم
آموزش صحيح
مراقبت و
پيشگيري در
مورد مسائل
جنسي به
کودکان و نوجوانان
شويم؟» سعيدي
با اشاره به
لزوم آموزش مسائل
و حريم شخصي
به دانشآموزان
تأکيد کرد: «بچه
ما هنوز نميداند
تجاوز چيست و
کاري که چنين
فرد شيطانصفتي
با او ميکند
چيست. در همين
ماجرا گفته ميشود
يکي از کساني
که مورد تعرض
جنسي و آزار و
اذيت قرار
گرفته دچار
افسردگي شده و
والدين او به
روانشناس
مراجعه کردهاند.
در خلال جلسات
روانکاوي
دکتر متوجه رخدادن
چنين فاجعهاي
شده است. پس کي
قرار است
بفهميم بايد
درباره اين
مسائل به بچههايمان
آموزش درست
بدهيم تا
بتوانند در
مقابل چنين
افراد مريض و
شيطانصفتي
از خودشان
دفاع کنند؟
آقايان و خانمها،
ما در مقابل
چنين حوادثي
مسئوليم.
آيندگان ما از
ما سؤال ميپرسند،
خداوند ما را
مورد
بازخواست
قرار ميدهد
که شما که در
صندلي وکلاي
ملت نشسته
بوديد آن روز
چه کرديد؟ چند
فاجعه ديگر از
اين دست بايد
رخ بدهد تا يک
قانون شفاف و
درست براي مبارزه
با کودکآزاري
در مجلس تصويب
شود؟»
همچنين
کميسيون
آموزش
خواستار
انحلال این مدرسه
غيردولتي و
برخورد با
عوامل خاطي
شد.
ميرزاده،
سخنگوي
کميسيون
آموزش و
تحقيقات
مجلس، با
اشاره به
بررسي موضوع
تعرض به گروهي
از دانشآموزان
پسر در
دبيرستان
غيردولتي غرب
تهران در جلسه
امروز، گفت:
جلسه امروز
کميسيون آموزش
مجلس، با حضور
معاونان
وزارت آموزشوپرورش
و مسئولان
حراست برگزار
شد که اعضاي
کميسيون،
موضوع فيلم
پخششده
درباره تعرض
به گروهي از
دانشآموزان
در يکي از
مدارس
غيردولتي را
بررسي کردند.
بعد از بررسيها،
اعضاي
کميسيون،
انحلال اين
مدرسه غيردولتي
و برخورد با
عوامل خاطي از
سوي دستگاه
قضائي شدند،
البته اعلام
شد که فرد
خاطي دستگير
شده است.
همچنين پروانه
مافي، ديگر
نماينده
مجلس، تأکيد
کرد: ما براي
اين موضوع
قاطعانه
پيگير طرح
سؤال از وزير
هستيم، وزير
بايد در اين
خصوص پاسخگو
باشد. هنوز
ابعاد ماجراي
پيشآمده
مشخص نيست،
اما چند نکته
را نبايد
فراموش کرد؛
این هشداري
است براي
تسريع در
رسيدگي به
لايحه حمايت
از حقوق
کودکان که سالهاست
در مجلس خاک
ميخورد و
نمايندگان به
بهانه داشتن
کارهاي مهمتر،
از بررسي آن
سر باز ميزنند،
از طرفي لزوم
آموزش مسائل
جنسي به دانشآموزان
براي آنکه
خطرات اطراف
خود را بشناسند
احساس ميشود.
از طرفي باز
هم مثل بقيه
پروندههايي
که رسانهاي
شدند، حقوق
متهم فراموش
شد و همچنين
رسانهها
فراموش کردند
سوژه، دانشآموزان
هستند. آنها
تصويري از
اتفاق پيشآمده
در این مدرسه
طراحي کردهاند
که ميتواند
در صورت اثباتنشدن،
صدمات جبرانناپذيري
به آنها بزند،
اما باز هم
نتيجه کار
مشخص است؛ نه
اجازه آموزش
مسائل جنسي و
حفاظت فيزيکي
به دانشآموزان
داده ميشود،
نه لايحه
حمايت از حقوق
کودکان به
جايي ميرسد،
نه در پروندههاي
بعدي جانب
انصاف و کار
حرفهاي
رعايت ميشود،
چون همه
کارهاي مهمتري
براي انجام
دارند. از همه مهمتر،
رسيدگي به
خواستههاي
خانواده
مستأصل اين
دانشآموزان
است. آنها در
يک کانال کوچک
در واتساپ با
نام کمپين
حمايت از
فرزندانمان
با هم حرف ميزنند
و به هم قوت
قلب ميدهند.
وجود مسئولان
آموزشي و
قضائي کشور
براي بهترشدن
حالشان
بهترين کمک به
آنهاست. اين
کوچکترين
خواستهاي
است که ميشود
برايشان
برآورده کرد.
شرق
ـ شماره
3161 -
چهارشنبه ۹
خرداد۱۳۹۷
............................