Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ برابر با  ۱۶ مارس ۲۰۲۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲  برابر با ۱۶ مارس ۲۰۲۴

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

 

مریم احمدی، مادر رفیق شهید تقی امانی

مادری دیگر از تبار عاشقان از میان ما پرکشید!

 

مریم احمدی مادر رفیق شهیدمان محمد تقی امانی در روز شنبه نوزدهم اسفند ۱۴۰۲ از میان ما پرکشید.

مادر امانی (مریم احمدی) بیش از پنجاه سال از یاران خانواده های زندانیان سیاسی و جانباخته گان جنبش انقلابی مردم کشورمان در دو استبداد پادشاهی و فقاهتی بود. اولین بار هنوز زن جوانی بود که برای ملاقات فرزندش محمد تقی امانی با زندان اوین شاهنشاهی آشنا شد. بهار آزادی، باعث شد تا فرزند دلبندش که محبوب رفقا  و هم دانشکده ای هایش در دانشکده علوم اجتماعی تهران بود، از زندان آزاد شود. دوران انقلاب دورۀ کوران ارتباطات انقلابی بود و خانه آنها محلی برای دیدار یاران و رفیقان محمد تقی امانی. روحیه شاد و مهمان نواز این مادر فداکار را همه آنهایی که گذری به این خانه داشته اند از یاد نمی برند. دوران سرکوب که آغاز شد، رفیق محمد تقی امانی برای سروسامان دادن به وضعیت کمیته آذربایجان به تبریز اعزام شد.

محمد تقی امانی در اواخر مهر ماه ۶۰، در حالی که اسناد تشکیلاتی به همراه داشت، به طور تصادفی در یکی از خیابان های تبریز به همراه ۴۰ نفر دیگر از جوانان دستگیر شد. مقاومت قهرمانانۀ او در زیر شکنجه های وحشیانه باعث شد دشمن نتواند علارغم به دست آوردن اسناد مهم، به مسئولیت های تشکیلاتی اش پی ببرد. او با مقاومت تحسین برانگیزش توانست تمامی اسرار سازمانی را در سینۀ خود نگه دارد. رفیق تقی به حبس ابد محکوم شد. او در زندان نیز مبارزۀ انقلابی اش را تداوم بخشید و در تماس نزدیک با کمیتۀ آذربایجان، فعالیت های انقلابی اش را به پیش می برد. فعالیت او در زندان تبریز و کمک های با ارزش او از درون زندان برای عایق بندی کمیتۀ آذربایجان، در آن شرایط سخت بسیار با ارزش و تعیین کننده بود. اما پس از چند ماه، فعالیت درون زندانش کشف شد و مجدداً زیر شکنجه برده شد. یکی از اتهاماتش این بود که از داخل زندان ترتیبی داده است تا ماشین چاپ و دیگر وسائل تشکیلات، به نام یخچال و وسائل برقی خانگی توسط مادرش به تهران انتقال یابد تا به دست رژیم نیفتد. اما شکنجه های بسیار خشن این دوره نیز نتوانست او را به حرف آورد. در آخرین دور شکنجه ها که به مدت ۱۰ روز پی در پی طول کشید، او هیچ کلمه ای را به زبان نیاورد و به این ترتیب روحیۀ بازجویان جلاد را در هم شکست. در دهمین روز به او ملاقات دادند. مادرش این بار در تبریز به ملاقات او رفت. هنگام ملاقات از او جز استخوان هایش چیزی بجا نمانده بود. او که به سختی روی پاهایش ایستاده بود، به آرامی به احوال پرسی از مادرش پرداخت. در این هنگام بازجوی جنایت کارش فریاد زد: «زبانت باز شده؟ تو که ده روز تمام لال شده بودی!» اما رفیق تقی بی اعتنا به زوزه های این پست فطرت به صحبت با مادرش مشغول بود. قطرات اشک، چشمانش را خیس کرده بود. به مادرش گفت: «مادر! فکر نکنی گریه می کنم. این اشک ها، اشک شوق است. خوش حالم که توانستم پیروز شوم» آری او واقعاً پیروز شده بود، زیرا یک دنیا اسرار سازمان و اسرار رفقایش را در سینه های مالامال از عشق به توده ها و پر از کینه به دشمنان توده ها، حفظ کرد و حتّا یک ذره از آن را به دشمن نداد. خشم فاشیستی بازجویانش از مقاومت قهرمانانه اش و از آخرین دیدار با مادرش به حدی برانگیخته شده بود و آن چنان احساس خفّت و شکست به آنان دست داده بود که او را پس از ملاقات کشان کشان به محوطۀ زندان بردند و پیکر استخوانی، اما چون کوه استوارش را به رگبار بستند. مادرش هنوز از محوطۀ ملاقات دور نشده بود که صدای شلیک گلوله ها  را بر پیکر فرزند دلبند خود شنید. چه جانکاه است چنین لحظه دهشت آوری برای یک مادر! پس از آن مادر و پدر تقی امانی چند روزی را در بندهای جداگانه زندانی کردند. پدر را در بند زندانیان معتاد و مادرش مریم احمدی را در بند زنان جای دادند. پس از اعدام تقی، پدرش زنده یاد محمد رضا امانی در دادخواهی او و یاران و همرزمانی که پس از فرزندش سر به دار شده بودند، همواره پیگیر و ثابت قدم بود و ارتباط گسترده ای با خانواده های زندانیان سیاسی و شهدا داشت. پدر به ویژه در حمایت از خانواده های جانباختگان اعدام های تابستان خونین شصت و هفت فعال بود و از هیچ کوششی دریغ نمی ورزید. در تمامی سال های پس از دیماه سال هزار و سیصد و شصت او در کنار همسرش دادخواه خون فرزند جانباخته اش و آن دیگر شهدائی بود که آرمانشان آزادی، دمکراسی و برابری برای اکثریت مزد و حقوق بگیران و اکثریت عظیم مردم بود. او معتقد بود که فرزندان این ملت از شاه و شیخ به یک اندازه لطمه دیده اند.

استقامت و پایداری مادرانی همچون بانو مریم احمدی مادر رفیق شهیدمان محمد تقی امانی باعث شده که حاکمیت تبه کار جمهوری اسلامی حتی از حضور خانواده های دادخواه در خاوران، برای تجدید عهد با آن ها، در آخرین جمعه امسال نیز ممانعت به عمل آورد. این مادران و پدران، جنبش دادخواهی را با مایه گذاشتن از جان شان به یک جنبش سراسری تبدیل کرده اند. جنبشی که امروز در کنار دیگر جنبش های اجتماعی برای فردایی بهتر و انسانی تر برای ایران مبارزه می کنند. یاد پرشکوه آنها در خاطره جمعی مردم آزادیخواه ایران همواره مانا خواهد ماند.

ما مرگ این مادر شجاع، نجیب و مهربان را به فرزندانش، به خانواده محترم امانی ها، به همه رفقا و هم رزمان شهید محمد تقی امانی و به همه راه کارگری ها تسلیت می گوئیم. در بهار آزادی، یاد این عزیزان در قلب های تک تک مردم آزادیخواه ایران جای خواهد داشت. یادش گرامی باد.

 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، دمکراسی، سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ برابر با  ۱۶ مارس ۲۰۲۴

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©